
Doubt
هیچکس را نمیتوان دستگیر کرد مگر به حکم و ترتیبی که قانون معین میکند. در صورت بازداشت، موضوع اتهام باید با ذکر دلایل بلافاصله کتباً به متهم ابلاغ و تفهیم شود و حداکثر ظرف مدت بیست و چهار ساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضایی ارسال و مقدمات محاکمه، در اسرع وقت فراهم گردد. مختلف از این اصل طبق قانون مجازات میشود.
اصل سی و هشت- منع شکنجههرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند، مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است.
متخلف از این اصل طبق قانون مجازات میشود.
مشهد که بودیم، رفتیم بهشت رضا. هر سال میرویم. برایمان مثل دید و بازدید عید است. پسرش بیست ساله بوده که رفته جبهه، من هنوز دست چپ و راستم را نمیشناختهام. سه ماه بعد در جنگ کشته شده، شهید شده. خودش و همسرش، پدر و مادر جوانِرفته، هر هفته میروند سر مزار پسرشان فاتحه میخوانند.
دو سال قبل در بهشت رضا مزار شهدا را دستکاری کردهاند. مدل سنگ قبرها را عوض کردهاند. قبلا خیلی از پدر و مادرها روی قبر شهیدشان عکسی از او گذاشته بودند. عکسها را کندهاند و بردهاند، سر قبرها عکسی در کار نیست. پدرها، مادرها، همسرها رفتهاند با بنیاد شهید دعوا کردهاند. آنجا تحصن کردهاند. دوست دارند وقتی سر خاک عزیزشان مینشینند و فاتحه میخوانند، وقتی دردِدل میکنند، عکسش آنجا باشد و ببینندش. اما آخر هم بنیاد شهید اجازه نداده – بله. اجازه نداده – عکس بگذارند.
امسال پدرش، پدر جوانِ رفته، نگرانی تازهای داشت. شنیده گورستانهای معمولی را بعد از حدود سی سال میتوانند خراب کنند. برای مردههای جدید قبر درست کنند یا هر کار دیگری. نگران بود که با مزار شهدا چه میکنند. پرسید «اینها را هم بعد از سی سال مثل قبرستانهای معمولی خراب میکنند؟». نگاهش نگران بود و ناباور. تنها اثر قابل دیدنِ پسر بیست سالهش را نگاه میکرد و میپرسید.
Jeremy: When I was little me mum used to take me to the park on weekends. She said if I ever got lost, I had to stay in one place so that she'd find me.
Elizabeth: Does that work?
Jeremy: Not really. She got lost once looking for me.