در ایام خفقان، در ایامی که ما را دروغ باران میکردند، در ایامی که به نظر میآمد هر چیز واقعی، هر چیزی که هدفی بود فراتر از انسان، دیگر اصلا وجود ندارد و ما محکوم به هیچی و فراموشی شدهایم، در چنین ایامی انسان مینویسد تا بلکه بتواند بر این خلط و هرج و مرج فائق آید. آدم مینویسد تا مرگ را انکار کند. مرگی که این همه چهرههای مختلف به خود میگیرد و هر کدام از این چهرهها همیشه واقعیت سرنوشت بشری، رنج، تمرد و صداقت را از معنا تهی میکند.
ما مینوشتیم تا واقعیتی را که به نظر میآمد در حال فرو رفتن و غرقشدنی ابدی در یک فراموشی تحمیلی است در حافظههامان زنده نگه داریم.
ادبیات و حافظه
روح پراگ
ایوان کلیما
بنویسیم. همهمان بنویسیم.
ما مینوشتیم تا واقعیتی را که به نظر میآمد در حال فرو رفتن و غرقشدنی ابدی در یک فراموشی تحمیلی است در حافظههامان زنده نگه داریم.
ادبیات و حافظه
روح پراگ
ایوان کلیما
بنویسیم. همهمان بنویسیم.
۲ نظر:
کشتهی "لابد"ِ عنوان ام
,و ما می نویسیم
ارسال یک نظر