۱۳۸۷ اسفند ۲۰, سه‌شنبه

خانه‌تکانی به مثابه‌ی یک آزمون خودشناسی

خانه‌تکانی فرآیندی عملی است. باید از گوشه‌ای واردش شوید و شروع کنید. هر چه قدر شب قبل روی کاغذهای تری ام بنویسید طبقه‌ی بالای کمد دیواری اتاق خواب و پرده‌های هال و تمیز کردن لوسترها و بچسبانیدشان به در کابینت کنار ظرف‌شویی، کارتان راه نمی‌افتد. مطابق آن پیش نمی‌رود. باید شروعش کنید. وقتی آمدید توی اتاق خواب که پرده‌ها را بکنید و بیندازید توی ماشین، هی از دور و بر چیز جدید پیدا می‌کنید. روکش روی دراور را هم می‌خواهید با پرده بندازید توی ماشین که به پنج کیلو نزدیک‌تر شود. جمع و جور کردن خرت و پرت‌های روی دراور خودش پروژه‌ای جداگانه است. می‌خواهید طبقه‌ی بالای کمد دیواری را تمیز کنید. باید نردبام کوچک را از زیر تخت بردارید. یک دفعه چشمتان به غوغای زیر تخت می‌افتد و هدف سریعا تغییر می‌کند. این طوری است که در آن کاغذ نوشته‌اید سه‌شنبه صبح اتاق خواب، عصر بازار تجریش. ولی سه‌شنبه ظهر است، شیشه‌های اتاق خواب را تمیز کرده‌اید و پرده‌هاش را شسته‌اید، باقی چیزها کف اتاق پخش شده و نه تنها هنوز ناهار نخورده‌اید بلکه چیزی هم نیست که بخورید. بدیهی است با این وضعی که دارید فکر تجریش تجملی بیش نیست و باید از سر به درش کرد.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

طفلک خانه دار! آخی!آخی! آخی!
یعنی تو از دهکده می‌خوای بری تجریش! بابا بی‌خیال!