در خیابان انقلاب، روبهروی در سینما بهمن، بین آن همه درسی و کمکدرسی و بن کتاب و صحافی پایاننامه و تایپ و تکثیر، یک بوتیک و یک مغازهی کفشفروشی (کفاشی؟) هست. نمیدانم طرف چه طور به این ایده رسیده که میتواند آنجا لباس بوتیکی یا کفش مردانه بفروشد. حالا ایدهی اولیه را بیخیال، هر روز صبح با چه انگیزهای میآید میان آن همه دود و اتوبوس و صدای درسی کمکدرسی ته پاساژ تا یک بلوز قرمز یا یک کفش نوکتیز بفروشد؟
۱۳۸۷ فروردین ۲۷, سهشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۵ نظر:
شاید یک پوشش است.
خیلی ممنون بابت پیشنهادی که این گوشه گذاشتی.
به ناشناس: خواهش مي کنم. هيچ قابلي ندارد. به خصوص مر شماي ناشناخته را. مدتي است که مي خواهم اين کار را بکنم که تنبلي مهلت نمي داد.
برعکسش هم هست! توی منوچهری بین اون همه کیف و چرم فروشی یه کتاب فروشی هست با یه ویترین گرد گرفته و یه عالمه کتاب نو و دست دو کم یاب که قاطی و پاتی روی زمین ولون.
این سفر اگه کیف چرمی که می خواستم را نیافتم ولی توی همون بی ربط ترین کتاب فروشی گم شده لای چرمهاحال دو سه تا کتاب ماندنی به دلمان نشست. خوب نشست.
فروشش خوبه.من خبر دارم. ف.قاف هم راست میگه. باحاله کلاً.
ارسال یک نظر