دو سه سالی است که روز دوازده فروردین دو نفری کمی تهرانگردی میکنیم؛ پارکی، سینمایی. شهر کتاب نیاوران را سیاحت میکنیم و چیزهایی میخریم. میرویم ایران ایتالیا (یک فستفود نزدیک شهر کتاب نیاوران) و چیزی میخوریم. پیاده نیاوران را گز میکنیم تا تجریش و برمیگردیم خانه. در این چند ساعت گاهی غمگین و دلمرده ایم، گاهی هم شاد و سرحال. ملت را تماشا میکنیم و میخندیم و حرص میخوریم. یک جور سیزدهبهدرِ پیشرسِ دو نفره است.
دیروز هم این مراسم را اجرا کردیم و لذتش را بردیم.
۳ نظر:
تیتر این مطلب من را در بحر تفکر مستغرق نمود
کمی هم اندوهگین شدم!
اما از این سنت شخصی شما خوشم اومد
دلم خواست، من هم این کارها رو می کردم کم و بیش. البته نه سیزده بدر و نه دونفره
ببینم هوا آفتابی هم بود؟ اگر بوده که حسابی دلم خواست
به ملت که نمی خندیدید:)
ارسال یک نظر