۱۳۸۷ خرداد ۹, پنجشنبه

زنده بودن که خود منازعه است


یک استاد ادبیات زن سرطان وخیمی دارد. در بیمارستان بستری است و مرحله‌های مختلفی از درمان را می‌گذراند. او متخصص یک شاعر قرن هفدهم است که شعرهایش در باره‌ی مرگ و زندگی هستند. تمام عمرش درباره‌ی مرگ و زندگی خوانده و تحقیق کرده و نوشته. حالا طور دیگری با مرگ مواجه شده است. مرگ به عنوان واقعیتی در متن زندگی نه موضوع پژوهشی روی کاغذ.

من خیلی زیاد از نوع روایت و اصل داستان خوشم آمد. یک نفس خواندمش و کاملا جذبم کرده بود. طنز خیلی خوبی داشت که خیلی درست نمی‌توانم توضیح بدهم چی بود ولی خیلی چسبید. تلخی ماجرا را کم می‌‌کرد. ترجمه هم خیلی روان بود.

این نمایش‌نامه اولین کار مارگارت ادسن است و برای همین کار هم پولیتزر گرفته است.

هیچ نظری موجود نیست: