بانو «تکذبان شکری» مدتی است از دنیا رفته و من هر روز اعلامیهی ترحیمش را روی ستون برق سر کوچه میبینم. و هر روز به نوآوری والدینش در انتخاب اسم فکر میکنم و این که این نوآوری به شکوفایی تمام رسیده است.
الحمدلله این کامنت دونی شما باز شد. درمورد این کتاب شوهر من و داستانی که بهش اشاره کردی فکر کنم تو کتاب مادر ناتالیا کینزبورگ هم بود. منمن خوره ناتالیا هستم. خیلی دوسش دارم و با کتاب "چنین گذشت برمن" کشفش کردم. سالها پیش.. حیف که وقتی یه نویسنده باحالی پیدا میشه، یک سری از کاراش با اسمای عجیب و غریب تجدید چاپ میشه و یک سری از کارهاش اصلا نمیاد. در مورد سواپ هم برات توضیح دادم و ایمیل زدم. رسید؟
اتفاقن همان "تکذّبان" نیست، تکذبان است به فتح کاف و سکون ذال و قاعدتن مرحومه مغفوره همشهری ما بوده و آذری زبان. آنجا اسم رایجی است. و زیاده جسارت است، کما همیشه.
۵ نظر:
in ra tokazzebaan mikhanand ya takzebaan?!!
سلام نئو جان.اسمش را تُکّذّبان مي خوانند. مثل همان آيه ي سوره ي الرحمن که تکرا مي شود.
در ضمن خوبي؟ اين طرفا؟
قران باز کرده بوده بیچاره وایه اسم گذاشتن لابد.
الحمدلله این کامنت دونی شما باز شد. درمورد این کتاب شوهر من و داستانی که بهش اشاره کردی فکر کنم تو کتاب مادر ناتالیا کینزبورگ هم بود. منمن خوره ناتالیا هستم. خیلی دوسش دارم و با کتاب "چنین گذشت برمن" کشفش کردم. سالها پیش.. حیف که وقتی یه نویسنده باحالی پیدا میشه، یک سری از کاراش با اسمای عجیب و غریب تجدید چاپ میشه و یک سری از کارهاش اصلا نمیاد. در مورد سواپ هم برات توضیح دادم و ایمیل زدم. رسید؟
اتفاقن همان "تکذّبان" نیست، تکذبان است به فتح کاف و سکون ذال و قاعدتن مرحومه مغفوره همشهری ما بوده و آذری زبان. آنجا اسم رایجی است.
و زیاده جسارت است، کما همیشه.
ارسال یک نظر