۱۳۸۶ اردیبهشت ۱۷, دوشنبه

یک داستان یونانی

کتاب‌های کودک و نوجوان را دوست دارید؟ نیکلا کوچولو، رامونا و از این سری‌ها؟ خب پس من دعوتتان می‌کنم به خواندن یک کتاب نوجوان خیلی دوست‌داشتنی.
گربه‌ی وحشی در قفس شیشه‌ای داستان دختر بچه‌ای یونانی است که در یک جزیره‌ی کوچک دور از آتن زندگی می‌کند. دوران کودکی این دختر بچه با سال‌های قبل از جنگ جهانی دوم و تسلط دیکتاتوری بر یونان هم‌زمان شده است. اتفاق‌هایی که در شهرکوچک‌شان می‌افتد و تغییرات آدم‌ها را از نگاه این دختر بچه می‌بینیم. بچه‌ای که معنی حرف‌ها و خیلی از کارهای بزرگ‌ترها را نمی‌داند و فقط می‌بیند و به زبان خودش تعریف می‌کند.
داستان پر از غم‌ها و شادی‌های بچه‌گانه است. پر از تخیل و لطافت.
نویسنده‌ی قصه خانم آلکی زئی یونانی است. در یکی از سال‌های دهه‌ی هفتاد ( دقیقا نمی‌دانم چه سالی. در صفحه‌ی ویکی پدیا هم چیزی ننوشته است.) کاندید جایزه‌ی هانس کریستین اندرسن شده است. ناشر کیمیا است که گمانم ناشر کتاب‌های کودک و نوجوان نشر هرمس است.
کتاب برای من به دلایل مختلف خیلی جذاب بود. هیچ داستانی که فضای یونانی داشته باشد و البته مال یونان باستان نباشد، نخوانده بودم. به خصوص برای من دوره‌ی تاریخی نزدیک به شروع جنگ جهانی دوم و کمی بعد از آن خیلی جالب است و همیشه دوست دارم از آن زمان چیزهایی بدانم. هر چه بیش‌تر در مورد مردم و فکرهاشان و برخوردشان با اتفاقات. قصه از زبان یک دختر بچه روایت می‌شود و خیلی جاها احساس نزدیکی می‌کردم.
کتاب نسبتا کوتاهی است. (الان هم‌راهم نیست و تعداد صفحه‌ها را نمی دانم.) خواندنش را پیش‌نهاد می‌کنم.

هیچ نظری موجود نیست: