۱۳۸۸ آذر ۲۹, یکشنبه

راجعون

نمی‌دانم که همه از کجاییم و به سوی کجا می‌رویم همه. در مورد جزئیات این گزاره چیزی نمی‌دانم. ولی همه‌مان می‌دانیم و می‌بینیم که می‌رویم. روزی، شبی، وقتی یا حتی بی‌وقتی. می‌رویم به سوی ناشناخته‌ای. بعد باز به درستی همین جمله فکر می‌کنم. آیا همه‌مان می دانیم که می‌رویم؟ من، تو، او، ما، شما، ایشان، ایشان، ایشان؟

۳ نظر:

نيمچه روزنامه نگار گفت...

همه مي دانيم هر آمدني رفتني دارد اما گاهي يادمان مي رود!!

نمايندگي سيدل گفت...

برو
به آش‌پزخانه و برای خودت چای بریز!
برای چه منظور؟
خوب اين معلوم است...

سید فرید گفت...

انسانهايي معدودي هستند كه مي روند، بيشتر ما را مي برند.
«نك كش كشانت مي برند انا اليه راجعون»