بعضی مزهها خاص اند. مزهی دیگری شبیهشان نیست. نمیشود با چیزی عوضشان کرد. مثلا من همیشه فکر میکنم کسی که سیب دوست ندارد چه درکی، تصوری دارد از مزهی سیبِ ترشِ ترد که وقت گاز زدن آبش قطره قطره میچکد. کسی که شکلات دوست ندارد، چه حسی را جایگزین باز شدن آرام شکلات توی دهانش میکند. آنها که کره دوست ندارند چه عطر و طعمی شبیه آن پیدا کردهاند برای گذاشتن لای نان داغ صبحانه. اصلا همین خرمالو. چی با مزهی خرمالوی رسیدهای که پوستش نازک شده و آرام میمکیش برابری میکند؟
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۵ نظر:
سلام
چقدر خوشحال شدم که توی این مزه های خاص که تعاریف چنان کردند با ما که آب در دهانمان بند نمی شود تا پیدایشان نکنیم، صحبتی از هویج نشد.
جدای از این خرمالوها که در گودر به اناردانه ها هم تعبیر شده بود می خواستم بگم شما چرا انقدر بدقولید خانوم؟ آیا شما یک فرد هنری می باشید؟ آیا جمعه ها تا پاسی از روز گذشته خوابید؟ زشته به قران.
دلمان تنگ ميشود. خوبيد؟ ديروز و پريروز كه داشتم خرمالو ميخوردم، ياد شما بودم. :)
تو كه ما رو كشتي.
خوب توصيف كردي.
خرمالو خريدم و نوش جان كردم. البت جاي شما رو هم خالي كردم!
ارسال یک نظر