یک جایی در فیلم ساعتها، The hours، در یک صبح آفتابی زمستانی، مریل استریپ یک دستهی بزرگ گلهای رنگ به رنگ و جورواجور بغلش گرفته و در آسانسور عجیب ساختمان نسبتا قدیمیای سوار است که برود طبقهی نمی دانم چندم. هنوز کلید را درست و حسابی توی قفل در نچرخانده که اد هریس، عاشق قدیمی، صداش میآید که (Mrs. Dalloway!It's you) مریل استریپ جواب میدهد که (yes. It's me) در این لحظه، صداش و لحنش، چهرهاش و لبخندش، و آن بغل گل رنگرنگ در آن فضای نیمهتاریک نیمهروشن پاگرد جلوی خانه، سرتاسر نشاط و زندگی است.
۱۳۸۶ مهر ۲۳, دوشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۴ نظر:
دیشب داشتیم نگاهش می کردیم. هیچ چی نفهمیدیم!
7 خط توضیح در پستی می ارزد به آن لحظه ای که وصف کردی...
به کمانگیر: از فیلم چیزی نفهمیدی یا از اون لحظهای که منظور منه؟
در ضمن، کلا خوبی؟ تو و همسر هر دو؟ چرا هیچ ایمیلی رو جواب نمی دین؟
be Kamangir :O
ارسال یک نظر