زاینده رود خشک خشک است. زمین کف رودخانه قاچ خورده از تشنگی. این چند وقت که اصفهان بودم دیدم مردم خیلی دلشان از خشکی رودخانه خون است. تا حرف زایندهرود میشود آه از نهادشان بلند میشود. هر کسی هم در بارهی خشکی نظری دارد. آب را میبرند یزد و رفسنجان. هیچیش به اصفهان نمیرسد. سفرهای استانی هر کسی رفته به رئیس جمهور گفته آب ندارم برای کشاورزی و زمینم مانده روی دستم، از سرچشمه یک بخشی از رودخانه را دادهاند بهش. میخواهند مترو را از زیر رودخانه رد کنند و میترسند که زمین نشست کند. همین دم سی و سه پل یک جا نشست کرده زمین. خلاصه که همین جور تئوری دهان به دهان میگردد. هیچ کسی هم نمیآید توضیح بدهد چه خبر است و ماجرا چیست. من دوست دارم ببینم مردم چی فکر میکنند در مورد خشکی رودخانه. امشب سوار تاکسی شدیم. راننده آقای مسن حدود شصت سالهای بود. ازش پرسیدم «شما که اصفهانی هستین هیچ یادتون میاد رودخونه خشک شده باشه. یه سال یا چند ماه؟» خیلی سریع و بدون شک و تردید جواب داد «نخیر. هیچ وقت. آب رودخونه کم و سست میشد ولی هیچ وقت من ندیدم خشک شده باشه. حتی بعضی وقتا آب این قدر زیاد بود میومد بالا تا سطح پلها. مثلن من شنیدم ولی خودم یادم نمیاد که هفتاد هفتاد و پنج سال قبل آب رودخونه خیلی زیاد بوده. این قدر که از دهنهی پلها هم بالاتر اومده بوده و رسیده بوده روی سطح پلها. بابام و عمهم رفته بودن تخت فولاد سر قبر چند تا فامیل. بعد برگشتنی از پل رد میشدن. آب این قدر زیاد بوده و شدت داشته که عمهم رو میبره. بابام هر چی تلاش و تقلا میکنه اینو نجاتش بده نمیتونه. آب میبرتش. چند روز بعد نعششو اطراف اصفهان اطراف رودخونه پیدا کرده بودن. یعنی میخوام بگم بعضی سالا آب این قدر زیاد میشده. کمی داشته ولی خشکی نه.» من دهانم باز مانده بود. تو کف روایت بودم. عمه را آب برد و عمه مرد. این چه جور خاطره و حکایتی بود. من یک سوال پرسیدم رودخانه خشک میشده یا نه. تو چرا جواب دادی و این قدر جدی گرفتی خب؟ بعد هیچ خاطرهی خوب و شادی نداشتی از آب رودخانه؟ باید این قصهی تلخ را تعریف میکردی و تصویر دختر روان روی سطح آب را میگذاشتی برای من؟
۱۳۹۰ مرداد ۳۱, دوشنبه
زنده رود
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۱ نظر:
ای بابا :) امان از دست این راننده تاکسیهای اصفهان. من خودم ساکن اصفهانم. یادم میاد یه بار دیگه هم خشکیده بود. البته شاید اشتباه میکنم. حدود 6 سال پیش. من اون موقع راهنمایی بودم. شاید تو اون سن کم شدن آب رودخونه رو خشکی تلقی کردم یا هرچی. گرچه یادمه یا بار از وسطش با دوستم رد شدم. اینجوری تو ذهنمه. ولی چیزی که مطمئن هستم اینه که واقعاً مردم اصفهان خیلی ناراحتن.
ارسال یک نظر