۱۳۹۰ شهریور ۸, سه‌شنبه

ماها و تابعین ماها

اصفهان یک جایی دارد به اسم خانه‌ی مشروطه. خانه‌ی حاج آقا نورالله نجفی است و مثل اغلب خانه‌های قدیمی اصفهان کاشی و حوض و پنجره‌ی چوبی و همین چیزها. من هیچی در مورد آقا نورالله نمی‌دانستم. دیدنش باعث شد که یک کم راجع بهش و کارهایی که کرده و اتفاقات دور و برش بخوانم. از جمله کارهایش که برام جالب بود ایده‌ی تحریم جنس‌های خارجی و عملی کردنش بود. سال درستش را پیدا نکردم، شاید حدود 1320 هجری قمری. متن اطلاعیه هم به نظرم جالب توجه است.

این خدام شریعت مطهره متعهد و ملتزم شرعی شده‌ایم که:

اولا: قبالجات و احکام شرعیه باید روی کاغذ ایران بدون آهار نوشته شود. اگر بر کاغذهای دیگر نویسند، مهر ننموده و اعتراف نمی‌نویسیم. قباله و حکمی هم که روی کاغذ دیگر نوشته بیاورند امضا نمی‌نماییم. حرام نیست کاغذ غیرایرانی و کسی را مانع نمی‌شویم. ماها به این روش متعهدیم.

ثانیا: کفن اموات اگر غیر از کرباس و پارچه اردستانی یا پارچه‌های دیگر ایرانی باشد، متعهد شده‌ایم بر آن میت ماها نماز نخوانیم. دیگری را برای اقامه صلاة بر آن میت بخواهند ماها را معاف دارند.

ثالثا: ملبوس مردانه جدید، که از این به بعد دوخته و پوشیده می‌شود، قرار داریم مهما امکن هر چه بدلی آن در ایران یافت می‌شود، لباس خودمان را از آن منسوج بنماییم. تابعین ماها نیز کذالک. و متخلف توقع احترام از ماها نداشته باشد.

رابعا: میهمانی‌ها، بعد ذلک ولو اعیانی باشد چه عامه چه خاصه باید مختصر باشد، یک پلو و یک خورش و یک افشره. اگر زیاد بر این کسی تکلف دهد، ماها را محضر خود وعده نگیرد. خودمان نیر به همین روش میهمانی می‌نماییم. هر چه کم‌تر و مختصرتر از این تکلف کردند موجب مزید امتنان ماها خواهد بود.

خامسا: وافوری و اهل وافور را احترام نمی‌کنیم و به منزل او نمی‌رویم. زیرا ضرر مالی و جانی و عمری و نسلی و دینی و عرضی و شغلی آن محسوس و مسری است. خانواده‌ها و ممالک را به باد داده. بعد از این هر که را فهمیده‌ایم وافوری است به نظر توهین و خفت می‌نگریم.

آیت‌الله آقا نجفی، آیت‌الله حاج آقا نورالله، آیت‌الله محمد حسین فشارکی، آیت‌الله شیخ مرتضی ریزی، رکن‌الملک، میرزا محمد تقی مدرس، سید محمد باقر بروجردی، میرزا محمد مهدی جویباره‌ای، سید ابوالقاسم دهکردی، سید ابوالقاسم زنجانی، آقا محمد جواد قزوینی


هیچ نظری موجود نیست: