من همه جا با اتوبوس میروم. با اتوبوس میروم مهمانی. با اتوبوس میروم دیدن دوستانم. با اتوبوس میروم کلاس زبان. با اتوبوس میروم راهآهن. با اتوبوس میروم تجریشگردی. با اتوبوس میروم خرید شب عید. با اتوبوس میرفتم سر کار.
یک وقتی یک قصه مینویسم. پنج فصلش توی بیآرتیهای آزادی به تهران پارس میگذرد. سه فصلش توی بیآرتیهای ولیعصر تا تجریش. سه فصلش توی اتوبوس چیتگر تا شریعتی. اتوبوسهای شهرک غرب هفت تیر و آزادی ونک و باقی اتوبوسهای دیگرهم یک سهمی دارند. در حد یکی دو فصل. البته هنوز در مورد تعداد فصلهای کتابم تصمیم مشخصی نگرفتم. بالاخره باید ببینم چی پیش میآید. زمان هم عامل تاثیرگذاری است. ولی خب شاید روی همین سیزده ببندمش که شگون داشته باشد به عنوان کتاب اول یا شاید هم دوازده که تبرکی بگیرد.
۱ نظر:
بنویس زودتر میم نون عزیز، خوبی دختر خوب خدا؟
ارسال یک نظر