برای من که هیچ سازی بلد نیستم بزنم، سوت بهترین و شخصیترین ساز است. جایی نمیگیرد. میتوانم مثل دیشب دستهام را در جیبم فرو کنم و در پارک برفی خلوتی هر چیزی را که دلم میخواهد سوت بزنم. وقتی رانندهها کلافه از ترافیک باران پشت فرمان نشستهاند، من بیخیال از کنارشان بگذرم و تمام آهنگهای خوشحال مندرآوردیم را سوت بزنم. وقتهایی که نایلون سیبزمینی و پیاز و هویج به دست زمین خاکی بزرگ جلوی ترهبار را رد میکنم، آن آهنگ فرانسوی را که ازش جز ریتم چیز دیگری نمیفهمم سوت بزنم و سرخوش برسم به این طرف خیابان.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۳ نظر:
...من، دست ها توي جيب،مي دوم، سوت مي زنم، چه خوب است بي تو، چه خوب است بي تو (شعر هدا حدادي).
چه قدر خوب و لذت بخش!
کدام آهنگ فرانسوی؟
ارسال یک نظر