۱۳۸۷ مهر ۲۸, یکشنبه

تو که دستت به نوشتن آشناس

این هم ماه کاغذی من. دفترچه‌ای است که چند سال پیش دوستی درست کرده و هدیه داده. همین طور که تماشا می‌کنیش، میل نوشتن چیزی را درونت زنده می‌کند. یک چیز کوتاه؛ یک چیز خیلی شخصی. چه یادداشت‌های سفری که ندیده این دفترچه. چه نامه‌هایی که روی کاغذهاش نوشتم و نفرستادم. گاهی عصرها که می‌روم تنها راه بروم، با خودم می‌برمش. اغلب هم چیزی نمی‌نویسم توش. فقط از کیفم بیرون می‌آورمش، نگاهش می‌کنم و دستم را روی جلد آبی کلفتش می‌کشم. همین خوب است. کافی است برای این که تنها نباشم و حس راه رفتن را با کسی قسمت کرده باشم.

پ.ن: این ماه کاغذی را به خاطر یک سری از یادداشت‌های آقای اولدفشن نوشته‌ام.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

من هم دارم از اين دفترچه‌ها.اتفاقا مال من را هم دوستم درست كرده و به‌م هديه داده. زمستان سردناك گذشته، مي‌رفتم زير پتو و نور موبايل را مي‌انداختم روي دفتر و مي‌نوشتم. خيلي مي‌چسبيد بهم.

ناشناس گفت...

آخ من عاشق اون رنگ آبی‌ام. اون عکس صفحه اول جزو طراحی خود دفترچه بوده که از زیر پنجره‌اش پیدا بشه؟ یا خودت اونو گذاشتی؟ در هر دو صورت خیلی خیلی خوشگله.