بعد از مدتها چیزی ننوشتن، میشود با معرفی کتاب شروع کرد.
کپنهاگ را بخوانید. نمایشنامهی خوبی است. چه بگویم دربارهش؟
در میانهی جنگ جهانی دوم، ورنر هایزنبرگ -که شاید مشغول ساختن بمب اتم برای آلمانها بوده- برای دیدن نیلز بور -که استاد هایزنبرگ بوده و پدر بمب اتم هم مینامندش- به کپنهاگ میرود. آن زمان آلمان کپنهاگ را اشعال کرده بوده. هایزنبرگ و بور که دوستان بسیار نزدیکی بودهاند، هم را میبینند. جزئیات دیدارشان چندان روشن نیست ولی با ناراحتی زیاد تمام میشود؛ دوستیشان هم.
ماجرای نمایش را روحهای سه آدم تعریف میکنند. ورنر هایزنبرگ، نیلز بور و مارگرت همسر بور. روحهای این سه نفر در زمان بسیار آیندهای، شاید روز موعود، این دیدار و انگیزهها و حواشیش را دوباره برای هم تعریف میکنند. نمایش دو پرده دارد. پردهی اول بیشتر شرح ماجرا است. پردهی دوم هم حواشی و اتفاقات قبل و بعد آن و کمی هم آموزش فیزیک است. جاهایی هست که اتفاقات و احساسات آدمها بسیار انسانی و قابل درک است.
راستش مدتها بود کتابی من را این قدر به هیجان نیاورده بود. جاهایی بود که نمیتوانستم ادامه بدهم. هیجانزده یا احساساتی میشدم و نمیتوانستم کاری بکنم و هی برای مهربان همسر تعریف میکردم. میدانم که این حرفها کافی یا مشوق نیستند ولی شما لطفا کتاب را از دست ندهید. من کلا به دانستن دربارهی آلمانِ بازهی زمانی بین جنگ جهانی اول و دوم علاقهمندم و البته تنبل. ترجیحم این است که فیلم ببینم و داستانهای نزدیک به واقعیتی بخوانم تا کتابهای تاریخی و تحلیل فراوانی که لابد وجود دارد. کسی اگر چیز خوبی میشناسد سراغ دهد لطقا.
کپنهاگ، نوشتهی مایکل فرین، ترجمهی حمید احیاء، نشر نیلا، چاپ اول 86 و 2000 تومان
پ.ن: دوستی مدتی پیش یکی دو تا فیلم شبه مستند داده و من هنوز ندیدهامشان. ببینم و خوب باشد و چیزی بفهمم، حتما خبرتان میکنم.
کپنهاگ را بخوانید. نمایشنامهی خوبی است. چه بگویم دربارهش؟
در میانهی جنگ جهانی دوم، ورنر هایزنبرگ -که شاید مشغول ساختن بمب اتم برای آلمانها بوده- برای دیدن نیلز بور -که استاد هایزنبرگ بوده و پدر بمب اتم هم مینامندش- به کپنهاگ میرود. آن زمان آلمان کپنهاگ را اشعال کرده بوده. هایزنبرگ و بور که دوستان بسیار نزدیکی بودهاند، هم را میبینند. جزئیات دیدارشان چندان روشن نیست ولی با ناراحتی زیاد تمام میشود؛ دوستیشان هم.
ماجرای نمایش را روحهای سه آدم تعریف میکنند. ورنر هایزنبرگ، نیلز بور و مارگرت همسر بور. روحهای این سه نفر در زمان بسیار آیندهای، شاید روز موعود، این دیدار و انگیزهها و حواشیش را دوباره برای هم تعریف میکنند. نمایش دو پرده دارد. پردهی اول بیشتر شرح ماجرا است. پردهی دوم هم حواشی و اتفاقات قبل و بعد آن و کمی هم آموزش فیزیک است. جاهایی هست که اتفاقات و احساسات آدمها بسیار انسانی و قابل درک است.
راستش مدتها بود کتابی من را این قدر به هیجان نیاورده بود. جاهایی بود که نمیتوانستم ادامه بدهم. هیجانزده یا احساساتی میشدم و نمیتوانستم کاری بکنم و هی برای مهربان همسر تعریف میکردم. میدانم که این حرفها کافی یا مشوق نیستند ولی شما لطفا کتاب را از دست ندهید. من کلا به دانستن دربارهی آلمانِ بازهی زمانی بین جنگ جهانی اول و دوم علاقهمندم و البته تنبل. ترجیحم این است که فیلم ببینم و داستانهای نزدیک به واقعیتی بخوانم تا کتابهای تاریخی و تحلیل فراوانی که لابد وجود دارد. کسی اگر چیز خوبی میشناسد سراغ دهد لطقا.
کپنهاگ، نوشتهی مایکل فرین، ترجمهی حمید احیاء، نشر نیلا، چاپ اول 86 و 2000 تومان
پ.ن: دوستی مدتی پیش یکی دو تا فیلم شبه مستند داده و من هنوز ندیدهامشان. ببینم و خوب باشد و چیزی بفهمم، حتما خبرتان میکنم.
۳ نظر:
این فیلم ویسکونتی هم مربوط به همین دوره است:
http://www.imdb.com/title/tt0064118
درباره یه خانواده کارخانه دار ثروتمند آلمانی که در دوره رایش سوم به تدریج نابود می شن
فیلم خو بی اه
رمان «بودنبروک ها، زوال یک خاندان» نوشته توماس مان، ترجمه علی اصغر حداد و چاپ نشر ماهی هم فضای مشابهی داره و می گویند شاهکاره.
کتابو بی خیال
من یه روان نویس داشتم شبیه اینی که توی عکسه
بهترین جمله های زندگیمو با اون نوشتم
یه دنیا خاطره توی ذهنم زنده شد
ارسال یک نظر