۱۳۸۶ تیر ۲۰, چهارشنبه

باز هم سفر

مسافرم. دو هفته یا بیش‌تر. می‌گویند المسافر کالمجنون. من دقیقا همین ام. دیوانه؛ گیج، کمی خوش‌حال، کمی ترسیده، کمی امیدوار و کمی آشفته.

سفری می‌روم که خیلی پیش‌تر از این‌ها می‌خواستمش. وقتی واقعا جوان بودم. نشد. مدت‌ها بود که فراموشش کرده بودم. اصلا بهش فکر نمی‌کردم. و حالا جدی شده است. دو روز دیگر می‌روم. کسی چه می‌داند چه خواهد شد.

۴ نظر:

ناشناس گفت...

سفر به خیر

ناشناس گفت...

این روزا که نیستی جات خیلی خیلی خالیه

ناشناس گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
آنون گفت...

حالا كه برگشته‌ايد لابد. كاش بنويسيد.