.
زمان بچگی من یک جور کارت بود برای بازی دو نفره. این کارتها چند مدل
بودند، ماشین و هواپیما و فوتبالیست و دانشمند و اینها. روی کارت ماشینها اسم و
مشخصات ماشین مثل تعداد سیلندر، صفر تا صد، توان به اسب بخار و از این جور چیزها
را نوشته بود. پشت کارت چیزی نداشت. جنس و چاپ هم خیلی بد و الکی بود. بازی را هم لابد
همه بلدید. طبعا کارتها را بر میزدیم و تقسیم میکردیم. بعد هر کسی آن مشخصهای
را که فکر میکرد سر است انتخاب میکرد و میگفت و اگرسر بود کارت طرف مقابل را میگرفت.
توی این جور کارتها زاغارتترین نوع کارت، کارت دانشمندان بود. سن و زمینهی
دانشمندی و قرن و ملیت و یکی دو تا چیز دیگر را داشت. هیچ جوری نمیشد بین سر
بودن مشخصات تصمیم گرفت. فقط سن خیلی واضح بود. ترکیب دانشمندان انتخابی این کارتها
شاهکار بود. هگل و دکارت و برتراندراسل و ویکتور هوگو و ادیسون کنار هم بودند.
برای من جز ادیسون باقی اسمها ناشناس بوند و قضاوتم در مورد آن دانشمند بر اساس
سنش بود. مثلا الان درست یادم است که دکارت توی آن کارتها سنش 63 بود که خب واقعا
سن ضایعی بود. چون تقریبا همهی دانشمندان دیگر از او بیشتر عمر کرده بودند.
کارت دکارت توی دست یعنی بدشانسی مطلق و حتما باخته بودی.
امشب خانهی
دوستم با دخترش کارت بازی کردیم. کارت دایناسور داشت که مقواش بهتر بود و چاپ رنگی
براق داشت. روی کارت عکس دایناسور بود و پشتش در مورد دایناسور توضیحاتی داده بود.با
هم سر قد و وزن دایناسورهامان کری خواندیم و دایناسور محبوب انتخاب کردیم.
دایناسور محبوب من شبیه سرندپیتی بود. بازی خیلی کیف داشت.