دوازده تا لاله کاشتم توی دوازده تا گلدان کوچک و بزرگ. پیازها را دم عید دوستی از خارجستون برام آورده بود. خیلی تر و تمیز در یک جعبهی مقوایی رنگی و خوشگل روی هم ولو شده بودند. روی جعبه با رسم شکل توضیح داده بود که این قدر خاک را گود میکنی و پیازها را میگذاری توی خاک و آب میدهی و بعد از دو هفته لالههایی رعنا و زیبا خواهی داشت. برای گلدانها خاک خریدم و با خاک باغچهی حیاط قاطی کردم و کاشتم. همان موقع کاشتن ترسش افتاد به جانم که نکند اینها خیلی خارجی و لوس باشند و با این شرایط هپلی و ناواردی من گل ندهند. بعد به خودم گفتم اینها گیاهند و مثل آدمها لوس نیستند و سازگارند و فلان. بعد هی مرتب مراسم آب دادن به گلدانها را دو نفری اجرا کردیم. خیال هم بافتم که گلدان کوچکه را برای فلانی هدیه میبرم و وقت عیددیدنی فلانی آن گلدان دستهداره را میبرم و سه تاش را ردیف میکنم توی هال خانهمان و خودمان تماشا میکنیم. خلاصه که برای هر دوازده تا نقشه کشیدم. گمانهزنی میکردم که آیا دوازده تا همرنگ میشوند یا هر کدام یک رنگ و آیا اصلا رنگ گلهای روی جعبه هستند. حالا الان بیشتر از سه هفته گذشته. از مجموع دوازده تا فقط دو تا ساقه درآورده و دو تای دیگر فقط نوکشان از خاک بیرون آمده. از گل خبری نیست هنوز. بعد از ده روز آب دادن و تماشا و انتظار، از بعضیهاشان دل بریدهام و دیگر امیدی ندارم که سبز شوند.
راستش نکته در این جاست که بعد از ده روز رسیدگی، منتظر بودم خبری بشود، جوانهای چیزی. و چون خبری نشده بود دچار احساسهای متناقضی شدم. دلم میسوخت و حرص میخوردم و احساس بیهودگی و تلف شدن زحمت و فلان میکردم. از یک وقتی هم دیگر اصلا اعصاب نداشتم که نگاهشان کنم و ببینم که درنیامدهاند. انگار چیزی مرده باشد و من هر روز جنازهش را ببینم.
حالا فکر کن میخواستم چند هکتار گندم بکارم یا باغ گیلاس و زردآلو داشته باشم. لابد هر یک درختی که میوه نمیداد مینشستم پاش گریه میکردم.
۴ نظر:
ba'zi golaa ro too goldoon ke mikaaran, baa goldun mizaaran too ye mahfazeie pelaastiki, mesle golkhune mikone sharaayet ro, ba'd ke javoone zadan mishe goldoonaa ro dar ovord az too mahfaze
زوده هنوز! این خارجستانیها (هلندیهاش حداقل) آزمایش خودشون رو توی گلدون پس دادند خونه ما. اول ژانویه به وقت خودشون کاشته شدند و اول نوروز به وقت ما گل دادند. بهشون وقت اضافه بده درسشون رو خوب پس میدن :)
برای گل هایی که پیاز دارن ، نور آفتاب و دما فاکتور مهمیه .
جایی بذارین که تفاوت دمای شب و روزش بیشتر از 10 درجه نباشه و نور خوب داشته باشه البته نور غیر مستقیم .
نگران نباشاینا حتما در میان فقط باید بهشون وقت بدی منم همین جوری بودم هر روز چک می کردمشون. آخرش حوصلم سر رفت بی خیالشون شدم ولی یک روز دیدم که همشون در اومدن.
ارسال یک نظر