۱۳۸۹ خرداد ۲۱, جمعه

گزارش ورزشی

توی پارک خانه‌ی هنرمندان -باغ تهران- مسابقات قهرمانی لیگ دسته دو بدمینتون بود. ضلع شرقی ساختمان اصلی، جلوی تماشاخانه، همه بدمینتون بازی می‌کردند. خانم‌های میان‌سال با هم بازی می‌کردند و دوستانشان تشویقشان می‌کردند. دختر پسرهای جوان تیریپ ورزش‌کار هنری با هم و خودشان به خودشان هیجان می‌دادند. بعضی‌ها، خانم و آقا با هم یا چهار نفره، جدی و شدید. بقیه هم آن‌ها را تماشا می‌کردند، مثل من. برادران زحمت‌کش نیروی انتظامی بین ورزش‌کارها و بی‌حال‌های نشسته قدم می‌زدند. من نشسته بودم سر یکی از میزهای شطرنج سنگی و بند و بساطم را روی میز ولو کرده بودم و ملت را تماشا می‌کردم. به خصوص حواسم پیش یک سری مرد میان‌سال کمی شکم‌دار بود که حرفه‌ای بازی می‌کردند و هیجان داشت دیدنشان. زوج جوانی را هم دیدم که پسر یک کم از دختر واردتر بود. البته ژانگولر هم می‌زد حین بازی. دستش را زیر پایش می‌چرخاند و بعد ضربه می‌زد. توپ را رصد می‌کرد و نزدیکش که می‌رسید یک دور می‌چرخید و بعد توپ را می‌گرفت. خوشم نیامد. پسره ده دقیقه‌ای یک چیزهایی یاد دختره داد و دواندش و گرمش کرد. بعد رفتند با یک جفت از همان آقاهای میان‌سال بازی کنند. تا جایی که من حوصله کردم و بازی را دنبال کردم، آقاهای شکم‌دار زوج جوان را حسابی نواختند. حوصله‌م سر رفت. راه افتادم آمدم خانه.

۱ نظر:

یه نفر گفت...

مطمئن اید که این گزارش "ورزشی" بود و نه "شکمی"؟ ;)