۱۳۸۵ دی ۲۷, چهارشنبه

سعدآباد گردی

قرار بود دوتایی برویم سعدآباد یک نقالی مدرن ببینیم و بشنویم. این عبارت نقالی مدرن را آقایی گفت که این برنامه‌ها را می‌گردانـْد. کلی هم دویدیم تا سر ساعت برسیم. اما گفتند برنامه اجرا نمی‌شود. به همین راحتی.
بی‌خیالش شدیم. رفتیم سعدآباد گردی. تا خیلی بالاها رفتیم و برف پانخورده را زیر پاهامان حس کردیم. کوه خیلی نزدیک بود و هوا خیلی تمیز و دوست خیلی باصفا.بعد هم رفتیم باغ فردوس و آش و هلیم داغ خوردیم. قبلا آن‌جا چنین چیزهایی نخورده بودم. خیلی مزه داد. کنارش هم کلی حرف زدیم. لذت شروع یک رابطه‌ی خوب بعد از مدت‌ها لذت دل‌نشینی است.

هیچ نظری موجود نیست: